مرضیه

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

بهجت دلها

07 مرداد 1395 توسط صبا كاكولوند

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

 نظر دهید »

کلیدهای زندگی

07 مرداد 1395 توسط صبا كاكولوند

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

يازده دستورالعمل از آيت الله العظمي بهجت دستورالعمل اول
بسمه تعالي
الحمدلله رب العالمين، و الصلاة علي سيد الأنبياء و المرسلين، و علي آله سادة الأوصياء الطاهرين و علي جميع العترة المعصومين، واللعن الدائم علي أعدائهم أجمعين.
جماعتي از اين جانب، طلب موعظه و نصيحت مي كنند؛ اگر مقصودشان اين است كه بگوييم و بشنوند و بار ديگر در وقت ديگر، بگوييم و بشنوند، حقير عاجزم و بر اهل اطلاع پوشيده نيست.
و اگر بگويند كلمه اي مي خواهيم كه امّالكلمات باشد و كافي براي سعادت مطلقه دارين باشد، خداي تعالي قادر است كه از بيان حقير، آن را كشف فرمايد و به شما برساند.
پس عرض مي كنم كه غرض از خلق، عبوديت است (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون. سوره ذاريات/ ) و حقيقت عبوديت؛ ترك معصيت است در اعتقاد كه عمل قلب است و در عمل جوارح.
و ترك معصيت، حاصل نمي شود به طوري كه ملكه شخص بشود، مگر با دوام مراقبه و ياد خدا در هر حال و زمان و مكان و در ميان مردم و در خلوت « ولا أقول سبحان الله و الحمدلله، لكنه ذكرالله عند حلاله و حرامه».

ما امام زمان عجل الله له الفرج را دوست مي داريم، چون امير نحل است؛ امور ما مطلقاً به وسيله او به ما مي رسد؛ و او را پيغمبر صلوات الله عليه براي ما امير قرار داده؛ و پيغمبر را دوست داريم، چون خدا او را واسطه بين ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داريم، براي اين كه منبع همه خيرات است و وجود ممكنات، فيض اوست.
پس اگر خود و كمال خود را خواهانيم، بايد دوست خدا باشيم؛ و اگر دوست خداييم، بايد دوست وسائط فيوضات از نبيّ و وصيّ، باشيم؛ وگرنه يا دوست خود نيستيم، يا دوست واهب العطايا نيستيم، يا دوست وسائط فيوضات نيستيم.
پس كيمياي سعادت، ياد خداست، و او محرّك عضلات به سوي موجبات سعادت مطلقه است؛ و توسل به وسائط استفاضه از منبع خيرات، به واسطه وسائل مقرره خودش است. بايد اهتدا به هدايات آنها نماييم و رهروي به رهبري آنها نماييم تا كامياب شويم.
ديگر توضيح نخواهيد و آن كه عرض شد، ضبط نماييد و در قلب ثبت [كنيد]، خودش توضيح خود را مي دهد.
اگر بگوييد چرا خودت عامل نيستي؟! مي گويم: «اگر بنا بود كه بايد بگوييم ما عامليم به هرچه عالميم، شايد حاضر به اين حضور و بيان نمي شديم»؛ لكن دستور، بذل نعمت است، شايد به مقصود برساند؛ « ما أخذالله علي العباد أن يتعلّموا حتي أخذ علي العماء أن يعلّموا».
مخفي نماند اگر ميسور شد براي كسي، نصيحت عملّيه بالاتر است از نصايح قوليه «كونوا دعاة إلي الله بغير أاسنتكم»
وفقّنا الله و اياكم لما يرضيه و جنبنا جميعاً عن ما يسخطه و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته والحمدلله أولاً و آخراً والصلوة علي محمد و آله الطاهرين واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستور العمل دوم
بسمه تعالي
كوچك و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترك معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را كه دانستيم، عمل نماييم و آنچه را كه ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته، و الصلاة علي محمد و آله الطاهرين، واللعن علي أعدائهم أجمعين.
دستورالعمل سوم
بسمه تعالي
گفتم كه: الف، گفت: دگر؟ گفتم: هيچ در خانه اگر كس است، يك حرف بس است بارها گفته ام و بار دگر مي گويم: «كسي كه بداند هر كه خدا را ياد كند، خدا همنشين اوست، احتياج به هيچ وعظي ندارد، مي داند چه بايد بكند و چه بايد نكند؛ مي داند كه آنچه را كه مي داند، بايد انجام دهد، و در آنچه كه نمي داند، بايد احتياط كند. »
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
الاقل محمد تقي البهجة
دستور العمل چهارم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله وحده، و الصلاة علي سيد انبياء و علي آله الطيبين، و اللعن أعدائهم اجمعين.
جماعتي از مؤمنين و مؤمنات، طالب نصيحت هستند؛ بر اين مطالبه، اشكالاتي وارد است، از آن جمله:
. نصيحت در جزييات است، و موعظه، اعمّ است از كليات و جزييات؛ ناشناس ها و همديگر را نصيحت نمي كنند.
. «من عمل بما علم ورثه الله علم ما لم يعلم»؛ «[من عمل بما علم] كفي ما لم يعلم»؛ (والذين جاهدوا فينا، لنهدينهم سبلنا).
. آنچه مي دانيد، عمل كنيد؛ و در آنچه نمي دانيد؛ احتياط كنيد تا روشن شود؛ و اگر روشن شد، بدانيد كه بعض معلومات را زير پا گذاشته ايد؛ طلب موعظه از غير عامل، محل اعتراض است؛ و قطعاً مواعظي را شنيده ايد و مي دانيد، عمل نكرديد، و گرنه روشن بوديد.
. همه مي دانند كه «رساله عمليه» را بايد بگيرند و بخوانند و بفهمند، و تطبيق عمل بر آن نمايند، و حلال و حرام را با آن تشخيص بدهند؛ و همچنين مدارك شرعيه [را] اگر اهل استنباط باشند؛ پس نمي توانند بگويند:
. « ما نمي دانيم چه بكنيم و چه نكنيم. »
. كساني كه به آنها عقيده داريد، نظر به اعمال آنها نماييد، آنچه مي كنند از روي اختيار، بكنيد، و آنچه نمي كنند از روي اختيار، نكنيد؛ و اين، از بهترين راه هاي وصول به مقاصد عاليه است؛ «كونوا دعاة إلي الله بغير ألسنتكم»؛
مواعظ عمليه، بالاتر و مؤثرتر از مواعظ قوليه است.
. از واضحات است كه خواندن قرآن در هر روز، و ادعيه مناسبه اوقات و امكنه، در تعقيبات وغيرآنها؛ و كثرت تردد در مساجد و مشاهد مشرفه؛ و زيارت علما و صلحاء و همنشيني با آنها، از مرضيات خدا و رسول(ص) است و بايد روز به روز، مراقب زيادتي بصيرت و انس به عبادت و تلاوت و زيارت باشد.
. و بر عكس، كثرت مجالست با اهل غفلت، مزيد قساوت و تاريكي قلب و استيحاش از عبادت و زيارات است؛ از اين جهت است كه احوال حسنه حاصله از عبادات و زيارات و تلاوتها، به سبب مجالست با ضعفا در ايمان، به سوء حال و نقصان، مبدل مي شوند؛ پس، مجالست با ضعيف الايمان- در غير اضطرار و براي غير هدايت آنها- سبب مي شود كه ملكات حسنه خود را از دست بدهد، بلكه اخلاق فاسده آنها را ياد بگيرد:
. « جالسوا من يذكركم الله رؤيته، و يزيد في علمكم منطقه، و يرغبكم في الاخرة عمله. »
. از واضحات است كه ترك معصيت در اعتقاد و عمل، بي نياز مي كند از غير آن؛ يعني غير، محتاج است به آن، و او محتاج غير نيست، بلكه مولد حسنات و دافع سيئات است:
. (و ما خلقت الجن و الانس إلا ليعبدون.)

 نظر دهید »

با خدا همراه شو

07 مرداد 1395 توسط صبا كاكولوند

تنها اعتمادت به خدا باشد هیچ ترسی  بی تو نخواهد بود                                                                                        

تنها به خدا اعتقاد داشتن کافی نیس                                                                                                                

    به خدا باید اعتماد داشت       

 نظر دهید »

دشمن در کمین است

07 مرداد 1395 توسط صبا كاكولوند

 نظر دهید »

خدا همیشه با ماست

07 مرداد 1395 توسط صبا كاكولوند

هر صبح پلکهایت فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند                

سطر اول همیشه این است                                                

  خدا همیشه با ماست                                  

                            پس بخوانش با لبخند                

 

روزی عالی و سرشار از سلامتی داشته باشید                                  

  سلام و روز خوش

لاله های واژگون لرستان

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

مرضیه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • نکات اخلاقی
    • دستورات عرفانی ایت الله بهجت

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس